.مقدمه :آشنایی با فرهنگ و میراث برجا مانده از یک ملت، همواره مستلزم بررسی، مطالعه و مُداقه و فهم و درک روابط میان بنیاد ها، پدیده ها و مظاهر اجتماعی موجود در آن جامعه است.
دراین مقاله عمده معرفی با ما همراه باشید تا با تاریخ پوشاک ایرانیان ازابتدای اسلام آشنا شوید.
در این میان، تاریخ و تحقیقات و مطالعات وابسته به آن نقشی محوری و اساسی دارد. سرزمین ایران از دیرباز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و همچنین مهاجرت یا حملات اقوام و ملل دیگر ،به آن و نیز رسوخ فرهنگ ایرانی و آمیزش آن با فرهنگ سرزمینهای مجاور و ظهور نمونه های فرهنگی جدید تر، خود، بستر لازم و مناسبی برای مطالعه و بررسی فراهم کرده است.
البته از آنجا که بسیاری از مورخان بیشتر تلاش ،خود را صرف ضبط وقایع و حوادث سیاسی و حکومتی و ذکر نبرد ها و مانند آن کرده اند. کمتر به پدیده های مربوط به حیات فرهنگی پرداخته اند.
یکی از دیداری ترین و در عین حال زنده ترین نمونههای حیات فرهنگی یک جامعه، پوشاک و نوع لباس مردم آن جامعه است.
آشنایی با تاریخ پوشاک ایرانیان، نه تنها ما را با ظاهر مردمانی که در ادوار مختلف تاریخی زندگی میکرده اند ،آشنا می سازد.
بلکه درباره انواع سلیقه ها، نوع دوخت و رنگ مدل های مختلف لباس، بافت انواع پارچه ها، صادرات و واردات و قیمت البسه و پوشاک، تأثیر پذیری و تقلید از لباس مردمان نواحی دیگر.
اختصاص پوشاکی خاص به گروه یا طبقه ای اجتماعی و همچنین درباره چگونگی روند.
و تکامل انواع پوشش ها، اطلاعات مفید و جالب توجهی ارائه میکند.
تاریخ پوشاک ایران را، به دلیل گستردگی موضوعی آن، باید در سه محدوده تاریخی بررسی کرد.
دوره اول: پوشاک ایرانیان از قدیمی ترین ازمنه تا پایان حکومت ساسانیان که شامل پوشاک تمدن های ماقبل آریایی در ایران مانند ایلامیان، لولوبی ها، گوتی ها و پوشاک تمدن های آریایی یعنی مادها، هخامنشیان، سلوکیان و اشکانیان و ساسانیان خواهد بود (پوشاک ایران باستان).
دوره دوم. پوشاک ایرانیان از ورود اسلام به ایران تا پایان حکومت زندیه (پوشاک ایران اسلامی) که در سطور بعدی درباره آن بحث خواهد شد.
دوره سوم. پوشاک ایرانیان از ابتدای قاجار تاکنون (پوشاک دوران اخير).

در بررسی دوره اول، کار محقق بیشتر بر پایه نقوش برجسته و نتایج حفاریها و آثار باستانشناسی استوار است .
و البته در این راه میتوان از کتب تاریخی و متون مربوط به آن دوران نیز استفاده کرد. نقش برجسته ها، حجاری ها، فرسک های دیواری، مهر ها و تابلت ها یا اثر آن ها، کاشیکاری ها و موزائیک کاری های منقوش، نقوش روی سکه ها به همراه متون تاریخی در زُمره منابع و مآخذ اصلی محقق به شمار می روند.
به هر حال هر چند در این مورد کسانی چون جلیل ضیاء پور، یحیی ذُكاء، محمد مشیرپور، عیسی بهنام، سهیلا شهشهانی، ارنست هرتسفلد، دوزی، هرمان گوتز و استیلمن کتب و مقالاتی تهیه کرده اند.
تاکنون پژوهشی کامل و جامع که علاوه بر بهره جستن از منابع و مآخذ موجود تقریبا به تمامی شئونات و مسائل مربوط به آن بپردازد، صورت نگرفته است.
پژوهش درباره دوره سوم نیز با توجه به تأثیراتی که در نتیجه ارتباط با سرزمین های دیگر پذیرفته است. حائز اهمیت بسیار است.
البته برای پژوهش، منابع و مآخذ این دوره فراوان، متنوع و پرشمارند.
برخی نقوش حجاری شاهان قاجار مانند نقش فتحعلی شاه و همراهان در چشمه علی؛ انبوه عکس ها، طرح ها و نیز فیلم های تهیه شده.
نوشته های فراوان تاریخی و نیز گزارش های سفرنامه نویسان اروپایی و نیز مورخان و محققان ایرانی، در دسترس محقق است. و او را در این بررسی و پژوهش کمک بسیار خواهد کرد.
مجموعه فوق به بررسی و تحقیق درباره دوره دوم پرداخته است. ایرانیان از ورود اسلام به ایران تا پایان حکومت زندیه؛ اما به دلیل گستردگی این دوره، دوره دوم خود به دو بخش تقسیم شده است.
بخش اول، از ابتدای ورود اسلام به ایران تا ابتدای حمله مغول (۶۱۶ ه.) و بخش دوم، از هجوم مغولان تا پایان حکومت زندیه و اوایل قاجاریه.
مقاله ای را که پیش رو دارید.بخش اول از دوره دوم است، یعنی پوشاک ایرانیان از ابتدای ورود اسلام به ایران تا حمله مغول.
در مقدمه به طور خلاصه به پوشاک و نوع لباس ایرانیان در زمان ساسانیان پرداخته میشود.
منظور اصلی بررسی پوشاک ساسانیان نیست، بلکه این مقدمه عنوان مدخلی برای ورود به بحث اصلی است .
و به دلیل سابقه تاریخی و تأثیراتی که در ادوار بعدی، بویژه در دوران عباسیان، برلباس ایرانیان داشته، ارائه شده است.

در بخش اول درباره پوشاک از ابتدای اسلام تا پایان حکومت عربی بنی امیه (۱۳۲ ه.) بحث می شود. از این دوره، به سبب نفوذ و تسلط عنصر عربی در بسیاری از شئونات اجتماعی و فرهنگی و از آن جمله پوشاک و لباس، به عنوان «لباس عربی – ایرانی» یاد شده است.
البته به دلیل اطلاعات نسبتاً کافی و روشنی که از لباس پیامبر اکرم (ص) در منابع ذکر شده، می توان البسه آن حضرت را نمونه نسبتاً کاملی از برخی از البسه اعراب آن دوران دانست.
بدین سبب این بخش با بحث در مورد لباس پیامبر اسلام آغاز می شود . که البته به دلیل حرمت و قداست آن حضرت این قسمت فاقد هر گونه طرحی است .
و با بحث در مورد لباس خلفای راشدین و خلفای بنی امیه به همراه طرح هایی ادامه می یابد.
در بخش دوم انواع پوشاک از ابتدای حکومت عباسیان (۱۳۲ ه) تا روی کار آمدن تركان مطرح میشود. این بخش خود شامل دو بخش است، بخش اول آن به حکومت «عربی – ایرانی» عباسیان میپردازد .
که به سبب نفوذ عنصر ایرانی در حيطه فرهنگی و از آن جمله لباس و پوشاک ، از آن به عنوان « لباس ایرانی – عربی» یاد شده است.
بخش دوم این قسمت به حکومت های ایرانی در شرق، یعنی طاهریان، صفاریان، شمال علویان طبرستان و در مرکز و مغرب، آل زیار و آل بویه می پردازد.
ادامه سنت های قبل از اسلام، بویژه عصر ساسانی، در مورد لباس و پوشاک در این بخش با وضوح بیشتری دیده می شود.
بخش سوم به پوشاک دوران تسلط حکومت های ترک در ایران، یعنی غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان می پردازد.
از این دوره به سبب تسلط عنصر ترک و امتزاج آن با فرهنگ ایرانی، با عنوان «لباس ایرانی – ترکی» یاد شده است.
در اینجا لازم است به تحقیقات برخی از محققان درباره لباس و پوشاک ایرانیان اشاره شود. یکی از محققان هلندی به نام رینهارت دوزی، در این باره فرهنگی به نام فرهنگ البسه مسلمانان نوشته است.
وی که در سنین جوانی این فرهنگ را تألیف کرده است. نام بسیاری از انواع پوشاک و لباس هایی را که مردمان گذشته می پوشیده اند.
به ترتیب الفبایی ذکر کرده و در ذیل هر نام توضیحات نسبتا کاملی ارائه کرده است.
بیتوجهی برخی پژوهشگران باعث شده است .تا به غلط برخی ویژگیهای لباس های نواحی غربی تر را با لباس ایرانیان تطبیق دهند.
و بر این اساس به نتایج و بررسی های نادرستی رهنمون شوند.
در میان محققان ایرانی شاید بتوان پژوهش های جلیل ضیاء پور را منحصر به فرد دانست. وی در مورد پوشاک ایرانیان قبل و بعد از اسلام و همچنین پوشاک بانوان ایران و نیز زیورآلات آنان، آثار با ارزشی به رشته تحریر درآورده است.
در مورد آثار او ذکر این نکته ضروری است. که بیشتر اطلاعات و تحقیقات وی بر آثار به اصطلاح «دیداری» استوار است.
به بیان دیگر مینیاتور ها، نقاشی ها، طرح های روی سفال ها و ظروف فلزی، گچبری هایی که در آنها طرح های انسانی است.
فرسک ها، تندیس ها و مانند آن، از جمله منابع اصلی تحقیق این محقق ارجمند به شمار می روند. که البته این خود یک ویژگی مثبت بوده و دلالت تام بر علمی بودن تحقیقات ایشان دارد.
اما متأسفانه به موازات این توجه و استفاده از منابع دیداری، وی از منابع و متون تاریخی، جغرافیایی و مانند آن کمتر بهره برده .
و هر چند در بعضی از نوشته هایشان به منابع تاریخی، ارجاعاتی شده است. این ارجاعات انگشت شمار است.
تحقیقات هرمان گوتز در مورد لباس ایرانیان در مجموعه شاهکار های هنر ایران (زیر نظر پوپ)، مقالۀ «لباس» استیلمن در دایرة المعارف اسلام و مقالات محققان دیگر در مورد البسه و پوشاک در دایرة المعارف های فارسی، عربی و لاتین، اثر محمد مشیر پور در مورد لباس ایرانیان باستان، تاریخچه پوشش سر در ایران اثر سهیلا شهشهانی و مقالات دیگری از عیسی بهنام، یحیی ذکاء، ارنست هرتسفلد و مانند آن، در زمره کارهایی است .
که در زمینه لباس ایرانیان صورت گرفته است (برای آگاهی بیشتر می توان به فهرست منابع و مآخذ مندرج در پایان کتاب مراجعه کرد).
در مورد چگونگی استفاده از منابع تاریخی و جغرافیایی و مانند آن و اطلاعاتی که در کتب منبع درج شده است .باید گفت تقریبا مطالبی که در اکثر این منابع در مورد لباس و پوشاک ذکر شده، کلی و تا اندازه ای نامفهوم و فاقد جزئیات است. از طرف دیگر دوره مورد نظر یعنی شش قرن اولیه اسلام، بویژه سده های اولیه آن، تقريباً فاقد نقاشی های دیواری و همچنین مینیاتور های کتب خطی است.
و، همان گونه که قبلا ذکر شد. این فقدان صورتگری به دلیل حرمت و کراهتی است .که در قرون اولیه اسلام نسبت به نگارگری پدید آمد.
و هم به سبب جنگ ها و کشمکش های ویرانگری است .که به از میان رفتن شمار بسیاری از آثاری از این دست منجر گردید.
البته مهمترین بخش از منابع برای تحقیق در مورد پوشاک ایرانیان، منابع «دیداری و تصویری» است.
نقاشی های دیواری، فرسک ها، گچبری ها، تندیس ها، نقوش روی سفال و ظروف فلزی و بویژه مینیاتور های کتب خطی، سکه ها، مدال ها و بسیاری از آثار موزه ای و مانند آن حائز اهمیت بسیارند.
البته این تصاویر و نقوش محدود و کم شمارند. اما آنچه مهم است. انتساب این نقوش و تصاویر به دوران های تاریخی است. به این ترتیب که مشخص شود تصویر مورد نظر، مربوط به چه دوره و چه سرزمینی است.
پس از آن باید مشخص گردد. که تصویر مربوط به چه کسی یا کسانی است. یعنی به چه جایگاه اجتماعی و طبقاتی مربوط می شود.
به هر حال در مقاله ای که پیش رو دارید.هم متون تاریخی، جغرافیایی، ادبی، فقهی، رجالی، لغوی و مانند آن و هم مینیاتور ها، نقوش، تصاویر نسخ خطی، طرح های سفالینه ها، ظروف فلزی، کاشی ها، فرسک ها، تندیس ها و مانند آن مطالعه و شده است.
از این رو، شاید بتوان گفت از نظر توجه و استفاده از منابع گوناگون (نوشتاری و دیداری)، این مجموعه کاری است. نو و شاید در تاریخ مطالعات پوشاک ایرانیان بعد از اسلام بی سابقه.
با وجود این، این کار نیز به رغم دقت و وسواسی که در تهیه آن به عمل آمده است. خالی از اشکال و لغزش نیست. بویژه آنکه این تحقیق را نویسنده در شرایطی انجام داده است .
که تا حد زیادی نامساعد و نامناسب می نمود. به هر حال امید است .مورد توجه و استفاده محققان و دانشجویان قرار گیرد.
در پایان ذکر چند نکته درباره کتاب پوشاک ایرانیان حاضر لازم و ضروری است:
۱. برای دوری از تطویل کلام و پرهیز از حجیم تر مجموعه، بسیاری از مطالب حاشیه ای حذف شده است. بدین ترتیب مطالب اصلی و اساسی، در متن کتاب جای گرفته .
و آن هایی که نبودشان خللی در تفهیم مطلب اصلی وارد میکرد. به صورت یادداشتها در آخر هر فصل آمده است. این خلاصه نگری در طراحی تصاویر نیز مورد نظر بود.
با وجود این، تصاویری که در ابتدا برای مجموعه فوق در نظر گرفته شده بود .در حدود ۲۵۰ تصویر برآورد می شد. ولی در ادامه کار از مرز ۵۰۰ تصویر گذشت.
و اگر این خلاصه نگری نبود این تعداد به ۶۰۰ هم می رسید. به همین دلیل در طراحی برخی از البسه مردمانی که تا حدی مشکل بودند .
و تنها از نظر رنگ یا جزئیات کم اهمیت تر دیگر تفاوت داشتند. به ذکر یک یا دو نمونه اکتفا شده است.
۲. در تصاویر و طرح های کشیده شده.هدف، تفهیم نوع لباس و نشان دادن پوشاک هر طبقه بوده است. این تذکر از این بابت است که اگر برخی از تصاویر تا اندازه ای ابتدایی به نظر می رسند.
یا فاقد زیبایی های هنرمندانه و به کار رفته در صورتگری هستند. به این دلیل است که هدف طراحان و مؤلف، بیشتر نشان دادن طرح ها و شکل ها به صورت گویا و صحیح بوده است تا ارائه کاری هنرمندانه و زیبا
۳. در منابع مورد مطالعه، در بسیاری از مواقع، مفاهیم مربوط به لباس، یعنی نام لباسها در هم خلط شده است.یعنی مؤلفان متقدم در آثار خود میان قبا، عبا، کسا، یا جُبه؛ ردا و دُراعه و نعلین، خُف و قَبقاب تفاوتی قائل نشدهاند.
این درهم آمیختگی معانی، بویژه در برخی از ترجمه های فارسیِ آثار عربی یا لاتین، بیشتر دیده میشود. به همین سبب منابع و مآخذ اصلی غیر فارسی (عربی یا لاتین) با ترجمه های فارسی آن ها مقایسه شده است. و ارجاع به ترجمه های فارسی در یادداشت های آخر هر فصل بلافاصله بعد از ارجاع به متن اصلی داخل پرانتز آمده است. بدین لحاظ و برای به دست آوردن معانی واقعی و صحیح برخی از مفاهیم، مراجعه به متن اصلی ضروری بوده است.
اما با کمال تأسف باید گفت که در برخی از موارد، متن اصلی نیز دچار چنین نقصانی است.
بنابراین به این جزئیات و تفاوت های ریز میان برخی از مفاهیم شبیه به هم دقت زیادی نکرده است.
اما تا آنجا که امکان داشته توضیحات منابع و متون نوشتاری با تصاویر و نقوش مربوط به آن دوره، مقابله و مقایسه شده است .تا این نقص به حداقل برسد.
به هر حال امید است در آینده بتوان این کار را ادامه داد. زیرا درست از نقطه ای که مجموعه فوق به پایان میرسد. (حمله مغول ۶۱۶ ه.) ما با اطلاعات دقیقتر و مشروح تری در مورد پوشاک و لباس مردم در متون تاریخی و و مانند آن و بویژه در تصاویر رو به رو می شویم.
چرا که از این دوره به بعد هم هنر نگارگری بسرعت رو به رشد و گسترش میگذارد.و هم فن کتاب نویسی و وقایع نگاری به دوره های مترقی و پرشکوه خود نزدیک می شود.
[URIS id=5350]